Fa En چهارشنبه 12 آذر 1404 ساعت 18 و 3 دقیقه

یازدهمین سالِ روشن ماندن چراغی که محمدحسین برافروخت…

یازدهمین سالِ روشن ماندن چراغی که محمدحسین برافروخت…

یازده سال از روزی می‌گذرد که محمدحسین عزیز از میان ما رفت؛ اما حقیقت این است که او هیچ‌گاه از قلب‌هایمان نرفته است. رفتنش یک پایان نبود؛ آغاز مسیری بود که امروز هزاران جوان مبتلا به سرطان، در سایه‌ی آن دوباره امید را زندگی می‌کنند.

سه شنبه 11 آذر 1404 ساعت 17:36

یازدهمین سالِ روشن ماندن چراغی که محمدحسین برافروخت…


یازده سال از روزی می‌گذرد که محمدحسین عزیز از میان ما رفت؛ اما حقیقت این است که او هیچ‌گاه از قلب‌هایمان نرفته است. رفتنش یک پایان نبود؛ آغاز مسیری بود که امروز هزاران جوان مبتلا به سرطان، در سایه‌ی آن دوباره امید را زندگی می‌کنند.


محمدحسین با پروازش، رسالت بزرگی بر زمین گذاشت؛ رسالتی که خانواده‌اش و تمام حامیان نیک‌اندیش، آن را به «خانه‌ای از جنس آرامش» تبدیل کردند؛ خانه‌ای که امروز به نام او روشن است و جوانان ۱۶ تا ۳۰ ساله‌ای را که مانند خودش با هزار رؤیا و هزار چالش درگیرند، در آغوش می‌گیرد.

راهی که از دل یک فقدان آغاز شد، امروز به دریایی از امید رسیده است
داستان محمدحسین فقط یک روایت تلخ نیست؛
نمادی است از اینکه چگونه می‌توان از دل سخت‌ترین رنج‌ها، زیباترین انسانیت را ساخت.
در سال‌هایی که از نبود او می‌گذرد، این خیریه:
• پناهی شده برای صدها جوان مبتلا به سرطان
• همراهی بوده برای خانواده‌هایی که زیر فشار درمان خم شده‌اند
• امیدی شده برای بیماران شهرستانی که برای یک فرصت درمان راهی تهران می‌شوند
• و خانه‌ای بوده که در آن کسی تنها نمی‌ماند…
این خانه جایی‌ست که جوانان یاد می‌گیرند بیماری پایان زندگی نیست،
و پدر و مادرها دوباره نور را در دل فرزندانشان می‌بینند.

محمدحسین هنوز زنده است؛ در خنده‌ها، در اشک‌ها، در امیدی که هر روز جوانه می‌زند…
هر جشنی که در خانه محمدحسین برگزار می‌شود،
هر بسته ارزاقی که به دست خانواده‌ای می‌رسد،
هر سفر زیارتی، هر اردوی تفریحی،
هر لحظه‌ای که جوانی پس از شیمی‌درمانی لبخند می‌زند…
همه یادآور این حقیقت است:
محمدحسین هنوز اینجاست؛
در تک‌تک لبخندهایی که به خاطر او روی این دنیا باقی مانده‌اند.
یاد او برای ما یک خاطره‌ی دور نیست؛
یک چراغ جاری است.
چراغی که یازده سال است خاموش نشده،
و تا هستیم خاموش نخواهد شد.

یازده سال عشق؛ یازده سال کمک؛ یازده سال ساختن فردا برای جوانان مبارز
امروز که وارد یازدهمین سالِ نبودنش می‌شویم،
به پشت سر نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که چگونه یک نام،
یک یاد، یک خاطره،
توانسته زندگی صدها بیمار جوان را تغییر دهد.
این خیریه در این سال‌ها:
• هزینه‌های درمان و دارو را برای بسیاری از جوانان تأمین کرده
• ایاب‌وذهاب بیماران شهرستانی را تسهیل نموده
• بسته‌های ارزاق و پوشاک را در طول سال در اختیار خانواده‌ها گذاشته
• مراسم‌ها، کارگاه‌ها و برنامه‌های توان‌بخشی و مهارت‌آموزی برگزار کرده
• فضاهایی برای شادی، خنده، دوستی و تجربه‌ی لحظه‌های تازه فراهم کرده است
تمام این‌ها تنها یک مفهوم دارد:
راهی که محمدحسین آغاز کرد، امروز در دست‌های هزاران نفر ادامه دارد.

این سالگرد، فقط یادآوری یک فقدان نیست…
بلکه جشن ادامه یافتن مهربانی است.**
ما هر سال، نه از روی اندوه،
بلکه از سر عهد و احترام،
شمع تولد زمینی محمدحسین را روشن می‌کنیم؛
تا یادمان نرود او با بودنش یک مسیر آفرید
و با رفتنش هزاران چراغ روشن کرد.
امروز، سیری از عشق و مسئولیت اجتماعی،
به نام او و برای جوانانی که هم‌سن و سالش بودند،
در این خانه جاری شده است.

محمدحسین، تو نیستی… اما راهت هست.
تو نبودی… اما هزاران نفر را برای بودن، امیدوار کردی.
یازدهمین سال نبودنت را با قلب‌هایی سرشار از یاد تو می‌گذرانیم؛
با باوری عمیق‌تر به اینکه:
وقتی عشق ریشه می‌گیرد، زمان از بین نمی‌برد… فقط گسترده‌ترش می‌کند.

به یاد محمدحسین عزیز
و برای آینده‌ای روشن‌تر برای تمام جوانانی
که امروز نامش، امیدِ مسیرشان است.

 

تعداد بازدید : 13

ثبت نظر

ارسال